جستجوگر وب
پارت 25 :یک اشتباه باعث عاشقی ما شد 💕

پارت 25

سوهو*

نشسته بودم توی صندلی کنار گلا سوجی وقتی که بود خیلی بهشون اهمیت میداد ولی یه چند مدتی میشه همشون پژمرده شدن همین جور که خیره شدم که دلیلشو بفهم که صدای در اومد خیلی تعجب کردم. ریوما که کلید داره پس کیی میتونه باشه از پشت در نگاه کردم دیدم ریوما هس در باز کردم - چرا وقتی کلید داری در میزی؟

بدون هیچ حرفی رفت تو اتاقش دنبالش رفتم - هی چته؟

+سوهو گند زدم

-اینکه عادی هس حالا چه گندی زدی؟!

-رفتم با ساکونو فیلم ترسناک نگاه کردم

+ 😑تو که نگاه نمیکردی چرا دیدی؟

-نمیدونم خواستم آدم قوی ای خودمو نشون بدم

+ولی گند زدی آدما معمولا سر قرار فیلم عاشقانه نگاه میکنن 😅

-حالا چیکار کنم هر چی بهش زنگ میزنم جواب نمیده

+ایشش یه کاری هم خودت بلد نیستی انجام بدی😐

خوب گوش بده ببین چی میخوام بگم 

- بگوو😃

سوجی *

آماده نشسته بودم منتظر سوهو ساکونو هم داشت درس میخوند ولي اصلا حواسش یه جای دیگه بود پیش ریوما 🤪 ساعت هم 5:40 بود به گوشیم خیره بودم که پیام اومد از طرف سوهو بازش کردم نوشته من نمیتونم بیام دنبالت خودت بیا همون پارکه و ساکونو بهم بیار +ساکونو پاشو بریم بیرون 

-ها؟ مگه قرار نیس با سوهو بری؟ 

+گفت نمیتونه بیاد 

-خوب بشین تو درس بخون 

+پاشوو میگممم 😛

حرکت کردیم به سمت پارک خیلی کنجکاو بودم چرا گفت ساکونو هم بیار یه عالمه هم استرس گرفتم یه 25 دقیقه طول کشید تا برسیم ساکونو هم اصلا حواسش نبود کجا داریم میریم 😐-رسیدیم 

+برا چی اومدیم اینجا؟ 

-نمیدونم اگه فهمیدی به منم بگو 

+هاااان من تو منو آوردی اینجا بعد میگی نمیدونم 

-😁😁آرام باش من نمیخواستم بیارمت سوهو بهم گفت. 

+سوهو واسع چی؟ 

-و بازم نمی‌دانم  

اطراف پارک رو نگاه میکردیم که هم زمان گوشی منو ساکونو زنگ خورد به من سوهو زنگ زد به ساکونو هم ریوما - واقعا اینجا چه خبر؟ 

+از من میپرسی تو منو آوردی جواب بدیم؟ 

-اره بیا جواب بدیم - الو چه خبر اینجا؟ 

+همین جور بیا جلوو

  زدیم رو اسپیکر دوشون یه چیزی میگفتن واقعآ خیلی گیج شد بودیم 

+بیاین همین جور بیاین جلوو به سمت چپ برین همین جور بیاین تا بهمون بگم 

ساکونو *

اصلا نمی‌فهمم چی به چیه فقط همین جور که میگفتن میرفتم همین جور رفیتم تا رسیدیم به جایی که گفتن وایستین 

سوجی +واقعا اینجا دارن چیکار میکنن اینجا که هیچی نیست! 😐💔

-بیا بگردیم 

خواستیم برگردیم که یهو يکي چشمامون رو گرفت از روی نرمی دست هاش میشد فهمیدم که دختر 

+ چیزی نیست فقط همین جور برین 

-شما.؟ کیی هستی ؟؟ 

سوجی ×چرا چشمامون رو گرفتین؟ 

+عه از طرف ریوما و سوهو اومدیم همراهمون بیاین 

همین جور با چشم های بسته میرفتم که وایسادن - چی شد چرا وایسادین؟ 

+رسیدیم 

وقتی دستاشون از روی چشم هامون بر داشتن صحنه ای که برو به رومون بود دیدم سر خشکمون زد 

+این دوتا عقلشونو از دست دادن ولی چه جذاب شدن 😎🤤

-هییی الان تو جذابیت هستی؟ 

+نباشم؟ 😀😅

اومد بودن توی فضای پلاک کلی بادبادک های صورتی و سفید زده به صورت دایره چیده بودن یه مسیر با گل برگ های قرمز درست کردن دوتاشون روی یه سکو وایساده بودن توی دست هر کدوم میکروفون بود 

+آیا من بیدارم؟ یا خواب؟ 

-بیداری ولی فک کنم من خواب باشم 

+نه توهم بیداری ولی واقعا این چه کاریه؟ 

-نمیدونم الان چیکار کنیم؟ 

ریوما *

اگه عملی نشه دوتامون به فنا میریم قرار بود دوتامون ازشون درخواست... 

+ریوما من واقعا خیلی استرس نگا کن چقدر آدم جمع شدن اگه ضایمون کنن یا ناراحت بشن؟ 

-من تورو میکشم 

+یه نفس عمیق بکش با گفتن سه بگو 

-وایسا میگم مگه سوجی بهت جواب مثبت داد؟ 

+اهوم دیروز بهم پیام داد ولی قرار شد به کسی نگیم 😁🥰

-برای چی نگین؟ 

+چمدونم گفت خجالت میکشه یک دو سه بگو 

خیلی استرس داشتم یه نفس عمیق کشیدم - ساکونو من دوست دارم با من ازدواج میکنی؟ 

 زانو هامو خم کردم حلقه ای که با سوهو گرفته بودیم رو از جیبم بیرون آرودم با دستم گرفتم جلوی ساکونو 😍🤤

ساکونو *

خیلی از حرفش شکه شدم همه داشتن به همون نگاه میکردن و میگفتن قبول‌ کن واقعا نمیدونستم چه واکنشی نشون بدم 😑

+هی برو حلقه رو بگیر... مگه دوسش نداری ،داری پیر میشی هاا برو باهاش ازدواج کن😅♥️

-ها  کوفته 😑😅

چند قدم رفتم جلو دستمو دراز کردم که حلقه رو بردارم خیلی تردید داشتم دستمام میلرزید من دوسش دارم نمیخوام از دستش بدم هی این جمله رو با خودم مرور میکردم چشمامو بستم حلقه برو برداشتم چشمامو باز کردم بهش خیر شدم توی چشماش یه درخشش خاصي بود خوش‌حالی تو صورتش موجب میزد همین جور بخش‌ زل زدم یهو يکی هول داد تو بغل ریوما سرمو برگردوندم دیدم سوجی با یه لب خنده بهم خیر شد... اومدم که از بغلش جدا شم که دستاشو محکم حلقه کرد درو کمرم منم دستمامو حلقه کردم درو کمرش.... 🥰♥️

سوجی *

کم کم داشت حالم از عاشقانه هاشو بهم می‌خورد سوهو هم خیلی قشنگ داشت بهشون نگاه می‌کرد که سوهو سرشو بر گردوند چند قدم اومد نزدیکم میکروفن رو گرفت بالا بهم خیره شد 

سوهو *

 باید همین جا تمومش کنم مثل ریوما کنم  باید بگم  +سوجی من دوست دارم با من ازدواج میکنی؟ 

حلقه رو گرفتم جلوش و بهش خیر شدم.. 

سوجی *

واقعا اصلا فکرش نمیکردم بخواد بهم پیشنهاد ازدواج بده زیادی شکه شدم فاصله مون تقربیا 1 متر بود رفتم جلوش وایسادم بدون اینکه دست به حلقه بزنم پریدم توی بغلش محکم بغلش کردم..... 

اینم از پارت 

واقعا اگه زیاد الکلی شد به خوبی خوبی خودتون ببخشید 🥰♥️😅

چون دیگه هیچی به ذهنم نرسید 😐😁♥️ 

مراقب خوبی هاتون باشین 😋♥️

[ پنجشنبه 13 آبان 1400 ] [ 23:00 ] [ Fateme ] [ بازدید : 127 ] [ نظرات (6) ]
نظرات این مطلب
Sarina 1:22 - 1400/08/28
عااالی😍
پاسخ : ممنون ♥️💕😁

Kyana 12:35 - 1400/08/20
سلام عشقم خوبی ❤️❤️❤️❤️
دلم برات تنگ شده بود 💖💖♥️♥️♥️ یک دنیااااااااا ♥️♥️❤️😘💖💕💕💕💕
از مرگ برگشتم 😂😂😂
عاااااالی 👌👌👌👌👌
پارت بعدی ♥️ امروز باید بزاری 😻😻🌹🌹
دوست دارم خواااااهر 😘😘💖💕💕💛💛💛💛
پاسخ : سلااااامم
منم دلم برات تنگ شده بود 🤤😁😎😎😋😀😛🤗🤗🤗😍🥰😄♥️😅🥰😁
خداروشکر حالت خوب شد 😋♥️😄 خیلی نگرانت بووودمممم 🥰😍
به احتمال زیاد نمیشه برازم چون هنوز ننوشتمش 💔😐
شاید از این به بعد هفته ای یه پارت برازم 😑💔🤗🤕
منم دوست دارم 🤤♥️♥️♥️♥️
حسابی مراقب خودت باش عزیزم 😍🥰🤤♥️😍


Kiana 16:44 - 1400/08/17
کی میزاری 😭😭😭😭
چهار روز گذشته نزاشتی 😭😭😭😭
پاسخ : واقعاااااااا نمیتونممم خیلی امتحان دارم پنجشنبه شاید بزارم 😐💔😅

Kyana 21:25 - 1400/08/14
خیلی قشنگ بود خسته نباشی😍❤🍒
پاسخ : مرسی 😍♥️💕
خودتم خسته نباشید 🥰🤤

هستی 13:03 - 1400/08/14
راستی یک سوال داشتم 🤔❤️
ساکونو و سوجی چند سالشونه؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!🤔🤔🤔🤔🤔شکلکشکلکشکلکشکلکشکلک
ریوما و سوهو چند سالشونه 🤔🤔🤔🤔🤔
پاسخ : 😁💔
همشون 20 😁😋😛

هستی 23:32 - 1400/08/13
واااای محشرررررررررر 👏👏👏👏👏♥️♥️♥️♥️♥️♥️
کی میزاری و ساعت چند 🤔🤔🤔🤔
زود بزاری که من دیگه با قسمت ازدواج خیلی خوشحال شدم و یک چیزه دیگه رمانت خیلی طولانی نبود ، قسمت بعدی رو مثل رمان یکتا بنویس خیلی خیلی خیلی طولانی و.......برو 😒😑😂😂
اصلا الکی نشد خیلی خیلی خیلی رمانتیک شد 😻😻😻😻😻👍👍👍👍👍😂😂
من مشکل دارم پارت بعدی رو خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی طولانی بنویییییییییس 😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒😒💞
عاااااااااشقانه دوست دارم 😘😘😘😘😘💖💕❤️❤️❤️😘😘💖💕💕💕😘😘💖💕💕💕💕😘
پاسخ : ممنون
واقعا نمیدونم این روز هاا شاید نشه سر موقع براز م ولی سعی می کنم
خوشحال شدم الکی نشد
چون میخواستم پست‌ کنم همین قدر نوشتم
چشم بازم سعی می کنم 😍🥰♥️😘
منم دوست دارم 😘😘😋😋😋🤤🤤🥰🥰😍😛

کد امنیتی رفرش
آخرین مطالب
زیباترین ها❤..:) (دوشنبه 06 تیر 1401)
کاسپلی ریوما🍊🧡 (دوشنبه 06 تیر 1401)
ایده نقاشی ریوما🤍 (دوشنبه 06 تیر 1401)
🎀درستع یا نع🎀 (پنجشنبه 26 خرداد 1401)
🔥اطلاعیع🔥 (دوشنبه 23 خرداد 1401)
خبر❤️‍🔥 (یکشنبه 22 خرداد 1401)
حلقه وحشت قسمت 17و18 (یکشنبه 22 خرداد 1401)
🤨آغاااا چراععععع🤨 (یکشنبه 22 خرداد 1401)