جستجوگر وب
سفر به ژاپن🐕 قسمت هشتم

سفر به ژاپن

خببب اینم از قسمت هشتم

امیدوارم دوس داشته باشید🤍✨

بزنید ادامه...

ادامه مطلب

[ شنبه 04 تیر 1401 ] [ 20:28 ] [ Kyana ] [ بازدید : 307 ] [ نظرات (1) ]
سفر به ژاپن🐕 توئیت تایم😂

توییت سفر به ژاپن

سلامممم چطورید🤍

اومدم با چند تا توییت از رمان سفر به ژاپن

امیدوارم دوست داشته باشید💕🌙

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 18 خرداد 1401 ] [ 12:19 ] [ Kyana ] [ بازدید : 153 ] [ نظرات (1) ]
سفر به ژاپن🐕 قسمت هفتم

سفر به ژاپن

سلام به همگی من اومدم با قسمت هفتم رمان امیدوارم دوست داشته باشید🥺🤍🙂

ادامه مطلب

[ دوشنبه 09 خرداد 1401 ] [ 8:48 ] [ Kyana ] [ بازدید : 90 ] [ نظرات (3) ]
سفر به ژاپن🐕 قسمت ششم

سفر به ژاپن

قسمت ششم🐕💖

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 21 اردیبهشت 1401 ] [ 15:46 ] [ Kyana ] [ بازدید : 100 ] [ نظرات (2) ]
سفر به ژاپن🐕 گفتگو من با شخصیت‌های داستان😁

از زبون نویسنده:

توی وبلاگ بودم و درحال نوشتن قسمت جدید بودم ولی سر و صدا ها انقد زیاد بود که نمیتونستم درست تمرکز داشته باشم....بالاخره صبرم به سر اومد

_بچه هااااااااا....یخورده آروم تر صحبت کنید....دارم پارت جدید مینویسم😐

همه ساکت شدن و نگاهی بهم‌ انداختن

علی مراد با اخم اومد نزدیکم

علی مراد+به من ربطی ندارد من آنقدر سر و صدا میکنم تا سرت درد بگیرد...تو مرا شخصیت بد داستان کرده ای....من از رمانت انصراف میدهم....این چه وضعی است آخه

_چی چیو انصراف میدم بشین سر جات ببینم....خب باید رمان متفاوت باشه دیگه....بعدشم کی میگه تو شخصیت بد داستان هستی من فعلا ۵ قسمت نوشتم....توی قسمت های بعدی همه چی معلوم میشه

علی مراد+چه معلوم میشود؟؟....همه چی معلوم شد دگر....الان همه کسانی که این رمان را میخوانند مرا به شخصیتی فضول و خنگ میشناسند....😠

ریوما+حالا نه که نیستی؟

سکینه+بیا پایین بچه سرمون درد گرفت

ریوما+من بچه‌ام یا تو؟

مربی ریوزاکی+بسه بچه ها کیانا خانم رو اذیت نکنید بیچاره حق داره....با سر و صداهای شما هرکی جای ایشون بود نمیتونست درست تمرکز داشته باشه

مومو+کاملا موافقم😎

کایدو+هه هه

مومو+کوفت😠

کایدو+خودتی

ریوما+😐

همون لحظه اقدس از اتاقش بیرون اومد و با عجله اومد پیشم و رو پام نشست

اقدس+خاله؟

_جانم؟

اقدس+اینا چلا اینقدر سر و صدا میکنن نمیزالن من بخوابم😓

خندیدم

_ولشون کن خاله....اینا عقلشون مشکل داره...برو بازی کن واسه خودت بدو🙂

اخمی کرد

اقدس+من بازی نمیخام☹

_پس چی میخوای؟

اقدس+میخام ببینم کِی میام توی رمانت....اصلا من اینجا اضافه ام😕

_فدات شم من اینطوری نگو کی میگه تو اضافه ای اتفاقا تو جزو شخصیت های اصلی میشی....حالا توی قسمت های بعدی مشخص میشه😁

اقدس+باشه....پس من میرم بازی کنم😃

_برو😂

دوباره رفتم توی وبلاگ....تا اومدن بنویسم بازم سر و صدا کردن😐

_من فقط ۲ دقیقه آرامش میخواماااااا....اگه گذاشتید....

ساکونو+سر و صدا هی هست عزیزم....برو تو اتاق بنویس سر و صدا کمتر میاد

_اوم....فکر خوبیه....مرسی

نفس عمیقی کشیدم و گوشیو برداشتم رفتم تو اتاق و درو بستم....نشستم روی صندلی.....صدای در زدن اومد

_کیه؟

مومو+سلام منم....

_چی میخوای؟

ایجی+می‌خواستیم ببینیم چیزی لازم نداری؟؟

_نه ندارم😑

مومو+مطمئنی؟؟

_واااااای

ایجی+غلط کردیم باشه هیچی لازم نداری ما رفتیم😅

_😐💔

هوووف....گوشیو برداشتم رفتم تو وبلاگ که....

تق تق تق

دوباره صدای در زدن

_کیه؟؟

اقدس+سلام خاله منم اقدس....

_چی میخوای خاله؟

اقدس+اون دفتر نقاشی و مداد رنگیِ من هست توی کمد میدیش؟

_باشه

در کمدُ باز کردم و دفتر نقاشی و مداد رنگیارو با بدبختی زیر اون همه لباس پیدا کردم....در کمدُ بستم و به سمت اقدس رفتم دادم بهش

اقدس+مرسی خاله

_خواهش میکنم عزیزم....رفتی بیرون درو ببند

+باشه

رفت بیرون و....

درو نبست

واااااااااای😤😤😤

از روی صندلی بلند شدم و درو محکم بستم....

من فقط این قسمتو بنویسم دیگه از خدا هیچی نمیخوام....

هوووف....

دوباره روی صندلی نشستم و گوشیو دستم گرفتم و درحال نوشتن بودم که

تق تق تق تق تق

_کیهههههههههههههههههههههههههه

مربی ریوزاکی+کیاناااااا.....اقدس گم شدهههههه بیا اینجا ببین...

_چییییی.....

با ترس از روی صندلی بلند شدم و در اتاقو باز کردم یکهو برف شادی روی سرم ریخته شد....جیغ بلندی کشیدم.

همه+تولدت مبارک🥳🤌🏻

_خیلی بیشعورید....دق دادید منو....😐....ولی...عاممم....ممنونم😂

علی مراد+تولدت مبارک....بیا شمع هارو فوت بکن تا کیک بخوریم....

_همین که الان کیکُ نخوردی خودش معجزه اس😑

علی مراد+خخخخ

ساکونو+تولدت مبارک عزیزم بیا شعمارو فوت کن

_عااااممم‌....ممنونم از همتون ولی من تا این پارتُ ننویسم هیچ جا نمیام😊

مومو+لج نکن دیگه

رفتم تو اتاق و داد زدم

_همین که گفتم

و درو بستم....

حسن مراد+تق تق تق

اینویی+تق تق تق

ساکونو+تق تق تق

همه+تق تق تق

یجوری به در میکوبیدن گفتم الان برم بزنم تو دهنشون....هوف....به در زدناشون توجه ای نکردم و رفتم جلو آینه خودمو درست کردم....روی میز یه شمع کوچیک بود....برداشتمش و با یه فندک روشنش کردم....

فوتش کردم 

_تولدم مبارک

یهو شمع از دستم افتاد و ریخت روی تخت به آتیش تبدیل شد

_یا حضرت عباس😨

اینم از گفتگو من با شخصیت های داستان نظری داشتید حتما بگید🙃❤

*میدونم خیلی خزش کردم با این تولدم😐😂

[ سه شنبه 10 اسفند 1400 ] [ 9:58 ] [ Kyana ] [ بازدید : 63 ] [ نظرات (2) ]
سفر به ژاپن🐕 قسمت پنجم

سفر به ژاپن

سلام عزیزان اینم از قسمت پنجم🙃🌈

ادامه مطلب

[ سه شنبه 10 اسفند 1400 ] [ 9:13 ] [ Kyana ] [ بازدید : 96 ] [ نظرات (6) ]
سفر به ژاپن🐕 قسمت چهارم

سفر به ژاپن

سلام من با کلی تاخیر برگشتم با قسمت چهارم❤

بزنید ادامه:

ادامه مطلب

[ پنجشنبه 28 بهمن 1400 ] [ 23:33 ] [ Kyana ] [ بازدید : 112 ] [ نظرات (4) ]
اطلاع درباره رمان سفر به ژاپن

سلام به خوشگلای خودم حالتون چطوره😁✌🏻

میدونم ۲ هفته غیب شدم و خبری ازم نبود که بخاطر درسام بود ولی خب با کلی انرژی برگشتم😎💫

درباره رمان هم باید بگم ایده هام به سر رسیده😐

امروز قسمت ۴ رو آپلود میکنم حتما حتما نظرتون رو بگید و ایده ای داشتید حتما بگید که اگه‌ خوب بود ازش استفاده کنم🙃

دوستوووون دارمممم🥲🫀

 

[ پنجشنبه 28 بهمن 1400 ] [ 17:46 ] [ Kyana ] [ بازدید : 46 ] [ نظرات (0) ]
سفر به ژاپن🐕 قسمت سوم

سفر به زاپن

قسمت سوم😍❤

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 13 بهمن 1400 ] [ 13:05 ] [ Kyana ] [ بازدید : 193 ] [ نظرات (6) ]
سفر به ژاپن🐕 قسمت دوم

سفر ژاپن

قسمت دوم❤

ادامه مطلب

[ سه شنبه 12 بهمن 1400 ] [ 17:07 ] [ Kyana ] [ بازدید : 75 ] [ نظرات (2) ]
سفر به ژاپن🐕 قسمت اول

سفر به ژاپن

❤قسمت اول❤

تقدیم به نگاهتون🧸💖

ادامه مطلب

[ یکشنبه 10 بهمن 1400 ] [ 15:47 ] [ Kyana ] [ بازدید : 119 ] [ نظرات (4) ]
سفر به ژاپن🐕 (معرفی شخصيت ها)

حسن مراد

حسن مراد 

سن: ۶۱

سهیلا

سهیلا

سن: ۳۵

قل مراد

قل مراد 

سن: ۱۱

سکینه

سکینه و علی مراد

سن سکینه: ۹

سن علی مراد: ۱۱

رونالدو

رونالدو😐😂

سن: ۳۷

خبیب اینم از این🙂🐕😂

بقیه شخصیت ها هم که خودتون میشناسید نیاز به معرفی من نداره😁🧸 (ریوما و اعضای سیگاکو و ...)

[ یکشنبه 10 بهمن 1400 ] [ 15:03 ] [ Kyana ] [ بازدید : 63 ] [ نظرات (3) ]
معرفی رمان جدید❤

سلام به خوشگلای خودمممم دلم واستون تنگ شده بودااااا

منو یادتون میاد دیگه؟؟

نویسنده رمان یک قدم تا عشق😁💖

اومدم تا دومین رمانمو معرفی کنم....امیدوارم دوست داشته باشید🧸❤

قبلش یه معرفی کنم شخصیتارو:

یه چند تا دوست یا شایدم یه خانواده یا فامیل هستن که از روستای مراد آباد به ژاپن اومدن

از قضا اونجا یه اتفاقای جالبی واسشون میوفته که باعث تغییراتی توی زندگیشون میشه

اینم بگم که شخصیت علی مراد که یه پسر ۱۱ ساله پرجنب و جوشه خیلی سکینه یعنی یه دختر ۹ ساله باهوش که همسایشون هست رو دوست داره و همه از این ماجرا خبر دارن

پدر سکینه یعنی حسن مراد که یه آدم خرپوله دوست نداره علی مراد خیلی به دخترش نزدیک بشه ولی علی مراد رو مثل پسر خودش میدونه

قل مراد هم که یه پسر ۱۱ ساله اس که خیلی باهوشه ولی بروز نمیده و بهترین رفیق علی مراد هم هست

عمه سهیلا هم عمه علی مراده یه زن ۳۵ ساله پر انرژی و مهربونه 

بقیه شخصیت ها هم که خودتون می‌شناسید...اعضای سیگاکو و....

خبببب برید مقدمه رو ببینید👇🏻👇🏻

به نام خدا 

رمان سفر به ژاپن🐕

به قلم: Kyana

ژانر: طنز ، هیجانی

بازیگران: ریوما ایچیزن ، ساکونو ریوزاکی ، مربی ریوزاکی ، اعضای گروه سیگاکو و...

با حضور افتخاری: علی مراد دهخدا ، سکینه کریم ویسی ، حسن مراد کریم ویسی ، سهیلا دهخدا ، قل مراد زارعی ، کریستین رونالدو

نویسنده و کارگردان: Kyana

...= بچه ها آماده اید؟

..._بلهههه

...+بزن بریم

...×😎

...=خب پس شروع میکنیم

...=خيره به دوربین/حرکت📸

علی مراد: صبر کن صبر کن

سکینه: چشده 

علی مراد: من دسشوریم میاد

...=😐🔪

حسن مراد: خاکت بر سر علی مراد

علی مراد: خخخخ😆🕺🏻

رونالدو: وات؟!

ساکونو: کوفتتت....همیشه نخود هر آشی....خفه شو دیگه

رونالدو: .... (در افق محو شد)

علی مراد: بچه ها من بروم دسشوری الان می‌آیم

قل مراد: زود برگرد من و موموشیر اینجا منتظرت هستیم

مومو: خدایا خودت رحم کن از شر این خانواده مراد آبادیا خلاص شیم

سکینه: چه گفتی؟

مومو: من غلط بکنم چیزی بگم😥

سکینه:خیلی هم عالی🙄

قل مراد:🕺🏻🕺🏻

علی مراد: 😀🚽

سهیلا: 😜😜

سیگاکو: 😑🔪

ریوما: .....

• ‌

• ‌

• ‌

• ‌

• ‌

• ‌

• 

• ‌

• ‌

• 

• ‌

• ‌

• 

سفر به ژاپن🐕

فردا منتظر قسمت اول باشید❤🤌🏻

[ شنبه 09 بهمن 1400 ] [ 22:13 ] [ Kyana ] [ بازدید : 40 ] [ نظرات (3) ]
آخرین مطالب
زیباترین ها❤..:) (دوشنبه 06 تیر 1401)
کاسپلی ریوما🍊🧡 (دوشنبه 06 تیر 1401)
ایده نقاشی ریوما🤍 (دوشنبه 06 تیر 1401)
🎀درستع یا نع🎀 (پنجشنبه 26 خرداد 1401)
🔥اطلاعیع🔥 (دوشنبه 23 خرداد 1401)
خبر❤️‍🔥 (یکشنبه 22 خرداد 1401)
حلقه وحشت قسمت 17و18 (یکشنبه 22 خرداد 1401)
🤨آغاااا چراععععع🤨 (یکشنبه 22 خرداد 1401)